Inside Monster
و البته میگن امام سوم شیعیان هم میگه که "اگر دین ندارید لطفا حداقل شعور داشته و آزاده باشید"...
1- میگن که توی دوران انقلاب فرانسه، رفتن به ماری آنتوانت، ملکه فرانسه گفتن که "ملکه!!! ملت نون ندارن بخورن!" و ملکه هم گفت "خب اگه نون ندارن شیرینی بخورن! والله! با این نوناشون"!
2- میگن سید جمال الدین اسد آبادی از اروپا که برگشت ، گفت "به خدا قسم که آنجا مسلمان دیدم و اسلام ندیدم، اینجا اسلام دیدم و مسلمان ندیدم"
3- میگن پیامبر یه روزی گفته که "المُلک یبقی مع الکفر، و لا یبقی مع الظلم"
4- میگن امام علی هم یه بار گفته "خیر الامور، اوسطها"
5- و حتی شنیده های خبرنگار ما حاکی از اینه که خودِ خدا گفته "لا اکراه فی الدین"
همین دیگه!
پ.ن: گوش کنیم:
Gazpacho - What did I Do - Progressive Rock
برای آگاهی از چگونگی دانلود، بعد از باز کردن لینک روی علامتی که در این تصویر مشخص شده کلیک کنید.
این غربی های بی فرهنگِ مضمحلِ بدبختِ به آخر خط رسیده!
1- توی یکی از قسمتهای آخر فصل پنجم سریال بیگ بنگ تئوری، استیفن هاوکینگ دستمایه ی شوخی های سریال شد، ویلچیرش، مدل صحبتش با دستگاهش، قیافه اش و حتی استیلش و نظریاتش ماده ی اولیه این سریال کمدی بود، و البته خود پروفسور هاوکینگ...
بازیگر میهمان افتخاریِ مجموعه بود که در نقش خودش بازی کرد... میتونید فقط "تصور کنید" که با یکی از اساتید بزرگ هر رشته ای - فقط در سطح کشورمون ایران - شوخی کنن و خودش هم بیاد و خودش رو دستمایه خنده کنه؟
2- بعد از حمله ی تروریستی داعش به پاریس، تاکسی های پاریس تاکسیمتر ها رو خاموش کردن، و همه ی مردم وحشت زده - فارغ از اینکه آسیب دیدن یا نه - رو به صورت رایگان جابجا کردن... تا حالا توی بارون تهران منتظر تاکسی بودید؟
3- رییس کمپانی تویوتا ، بعد از اثبات نقص فنی ترمز خودروهای تویوتا کمری - مدلهای 2007 تا 2010 - همه ی هزینه ها رو تقبل کرد، همه ی ماشینها رو جمع آوری کردو نهایتا در تلویزیون ملی ژاپن به صورت رسمی از همه ی مردم عذرخواهی کرد و جلوشون تعظیم کرد ... آتیش گرفتن پژو 405 ها رو بذاریم کنار، تا حالا پراید سوار شدید؟
4- بیشتر از این لازمه تا بدونید این غربی ها چقدر بی شعور و بی اخلاق و منحط و عوضی و آشغال و بد هستن؟
معنای دقیق هرزنامه!
1- چی شد فکر کردی میتونی اینجوری حرف بزنی و نطر موافق جمع کنی؟ حداقل دو زار شیوه ی ورود به بحث رو یادبگیر، کسی که دم از بی طرفی میزنه، رویکرد طرف مقابلش رو "ملاک" درست و غلط محتوای حرفش نمیکنه! امام علی میگن که "ببین حرف چیه،نگاه نکن کی این حرف رو زده"! یاد بگیر!
2- جان هولدن تو فرق قائل میشی؟ تو نژاد پرست نیستی؟
3- کوروش، کوبیدن لازم نداره، همونطور که وکیل مدافع نیاز نداره! خوب و بدش رو همه مورخین بنام نوشتن!
4- اوخ اوخ، نژاد پرستی؟ تو و نژادپرستی؟ خیلی کار زشتیه!
پ.ن مربوط به مورد 4: مینیموم حد شعور توی یه جامعه ی عمیقا مذهبی ، اینه که به عقاید مذهبی مردم احترام بذاری - همونطور که کل مردم هندوستان به گاو احترام میذارن، چون برای عده ی زیادی از هموطنانشون مقدسه - شادی صدر به همچین مینیمومی از شعور نرسیده بود، تو رسیدی؟
5- اتفاقا یه دسته بزرگی داریم معتقدن وطن و کشور ها، مصداق بارز بی عدالتی و وحشی گری هستن و دنیای ایده آل رو دنیایی میدونن که همه زیر یک پرچم جهانی باشن و از نعمتهای زمین به اندازه کافی برخوردار بشن، آخی اینجا هم که چپکی رفتی!
6- بی خیال، اندازه خودت حرف بزن! تاریخ رو بسپر به متخصصینش!
پ.ن 1: کلهمِ علوم انسانی ششصد هفتصد برابر فارغ التحصیلهاش توی ایران، متخصص و مدعی داره!
پ.ن 2: چرا فکر کردین، اگر کسی نظرش با من مخالف باشه، نمیتونه دوست من باشه و اگه بهم بگید اینجور آدمیه من دوستیم رو باهاش تموم میکنم؟ یا نظرم در موردش عوض میشه؟ بنده خودم در مورد همه ی کاراکترهای مجازی و حقیقی که میشناسم، تصمیم میگیرم!
یا علی، دیگه از این نامه های هرز نده!
رویکرد تقلیل گرایی
آرزوها و برنامه هام برای زندگیم تا جایی تقلیل پیدا کرده که برنامه دارم بدون توجه به موقعیت فرهنگی، اجتماعی، شغلی و تحصیلیم، بدون توجه به میزان تلاشم - زیاد و کم - بدون توجه به در نظر گرفتن هر آیتم امیدوار کننده یا نا امید کننده ای، صرفاً شبی رو بدون فکر و خیال بخوابم و فردا صبحش رو بدون اعصاب خوردی ، استرس ، نگرانی و امثالهم شروع کنم!
پ.ن 1: صبر کنید! این نفسی که شما گرفتید که به شکل انفجاری تایپ کنید "همه مشکلات و نگرانی و استری و فلان دارن..." یا "من خودم خدای نگرانی هستم" یا امثالهم، یه مشت چرندیات محضه، شما مطلقا نمیدونید من از چی حرف میزنم یا به چی فکر میکنم، با گفتن چرندیات خودتون رو در چشم شنونده و دیگر خوانندگان کوچیک نکیند!
با تشکر از حضور سبزتون!
و صد البته پ.ن 2: واضحه که من توی وب خودم ، هر چی بخوام مینویسم!
میرا
در عمرم هیچ "80 صفحه"ای به حدی که میرا بهم فشار آورد، اذیتم کرد، روحم رو خراش داد و اعصابم رو به هم ریخت، این کارها رو باهام نکرده بود!
کامم تلخِ تلخِ تلخه! عجب داستانی بود... نمیدونم میرا زودتر نوشته شده یا 1984، اما 1984 جلوی میرا یه شوخی بی مزه است!
بخوانیم: میرا - میرا در گودریدز
بین دو راند دعواتون یه نفسی بکشید!
اگه لازمه جایی دعوا کنید در مورد نظام آموزشی، شخصیت همدیگه و عدم بینش خودتون و صلاحیتتون در مورد نظر دادن در مورد چی آره و چی نه، جاش اون پایین نیست، اینجاست!
در مورد دعوایی که سر مشروطه راه انداختید باید بگم که این مفهوم از اول راهنمایی تا انتهای سال چهارم دوره متوسطه - یا هر کوفتی که اسمشه - به انحای مختلف در انواع درسهای مطالعات اجتماعی، تاریخ یا هر کتاب دیگه ای که توش ار روشهای حکومتی حرف میزنن میاد و من هنوزم آدم بزرگتر از 15 ساله ای رو ببینم که راهنمایی رو خونده و همچین مسئله ی بدیهی ای رو نمیدونه باز هم تعجب میکنم و باز هم به روش بیارم!
اون مدرسه ای که کتاب نظام آموزشی مملکت رو - هر چقدر هم نطام معیوبی باشه - فقط چون توی کنکور نمیاد تدریس نمیکنه باید با کادر آموزشیش روی خودش خراب کرد!
و لطفا، صرفاً برای اینکه بیاید به من ثابت کنید "اشتباه میکنم" دستتون رو روی کیبورد خسته نکنید! اول ببینید من درست میگم یا نه، بعد حمله هاتون رو طرح ریزی کنید!مثلا در این مورد کافیه از هم سن و سالهاتون بپرسید مشروطه یعنی چی، یا مثلا توی همون پست برای چند نفر سوال شد "مشروطه چیه؟" درصد بگیرید ببینید تعجب من منطقی تره یا حرفهای شما!!! بعد تز ها و نظریاتتون رو عمومی بیان کنید!
با تشکر، حالا میتونید دعوا کنید!
اتاق فکر افتخاری
که توی این پست با تاکید داخل "" قرار گرفته، عبارتیه که من رو یاد "سلطنت مشروطه" میندازه، توی سلطنت مشروطه به پادشاه میگن که "هر چی دوست داری بگو، ولی ما کار خودمون رو میکنیم".
البته بهتره تا پست تکمیلی دوستمون منتظر بمونیم، ولکن چی فکر میکردیم، چی شد!
ما انسانیم! و باید همیشه این رو گوشه ذهنمون داشته باشیم
ما انسانیم! و باید همیشه این رو گوشه ذهنمون داشته باشیم.
ما انسانیم و تنها موجودات متفکر در تمامی کائنات هستیم و بودیم، هیچ دنیای موازی ای وجود نداره، هیچ موجودات هوشمند و پیشرفته ی دیگه ای هم هیچ جای هستی نیستن، هیچ وقت هم نمیان، چون گفتم که، نیستن! البته لازم نبود اینها رو بنویسم ولی نوشتم که همه ی اونهایی که به تئوریهای ساینس-فیکشن علاقه دارن بند و بساطشون رو جمع کنن برن که بتونیم راحت به ادامه ی بحث بپردازیم! خب عرض میکردم که...
ما انسانیم! و باید همیشه این رو گوشه ذهنمون داشته باشیم.
وقتی از ذهن حرف میزنیم، از مغز حرف نمیزنیم! مغز چیزیه که همه پستانداران دارن، مثل خود پستان که همشون دارن!!! ذهن چیز فراتریه از مغز، لطفا اونایی که مغز و ذهن رو یکی میدونن خودشون برن، دهنم رو باز نکنید خواهشا، جلوی قاضی - اینجا قاضی کسیه که تخصص روانشناسی داشته باشه - و معلق بازی؟ ذهن نه مغز و کارکردهاش که همه ی مسائل مربوط به تفکره، اگه معتقدید مغز مساویه با ذهن، برید بذارید حرفم رو به اهلش بزنم... داشتم میگفتم...
ما انسانیم! و باید همیشه این رو گوشه ذهنمون داشته باشیم.
واقعا شما همیشه این رو گوشه ذهنتون دارید؟ کدوم گوشه؟ وجدانا میخواید بدونید چرا معتقدم باید همیشه این که انسانید رو گوشه ذهنتون داشته باشید؟ باید داشته باشید که بهتون چراش رو بگم، دارید؟ انصافا دارید؟ اینهمه کار غیر انسانی رو پس کدومهاتون انجام میدید؟ پس اینهمه دعوا و درگیری و فحاشی بی مورد و مسخره رو، این همه ناموس آزاری رو، این همه دغل بازی رو کی داره انجام میده توی این مملکت؟ انصافا وقتی به انسان بودن خودتون واقف نیستید چرا اومدین اینجا دارید متن من رو میخونید؟ که تازه منتظرید بهتون بگم چرا باید به قضیه همیشه فکر کنید!!! مگه اینجا اینستاگرامه برام قلب بزنی بری؟ همتون برید اصلا!
میگفتم که...
نه... کسی نموند که بگم، خودمم اگه این کاره بودم، الان جای سخنرانی برای شما داشتم به زندگیم میرسیدم... این از اون حرفاست که هیچوقت چراش رو نمگم بهتون، چون نه شما صلاحیت شنیدنش رو دارید نه من صلاحیت گفتنش رو! اما علی الحساب...
ما انسانیم! و باید همیشه این رو گوشه ذهنمون داشته باشیم.
پ.ن: بعد از مدتها - بیشتر از یه سال - یه آهنگی کشف کردم که تا مغز استخون به جونم نشسته، با هم گوش بدیم:
در انتهای جوانی...
یکیشون اونقدری به من محبت داشت که یادش بود ماهها پیش بهش گفتم " من عاشق تی شرتم". یکی دیگه شون اونقدری دوست خوبی بود که تولدم رو برام برگزار کرد و هدیه ای که خودش - خودشون البته :دی - بهم داد رو با نهایت ذوق و قریحه در عین تفاوت انتخاب کرده بود، چیزی که میدونست خودم هیچوقت سلیقه خریدنش رو ندارم .. جا تزییانتی (یا همچین اسمهایی!!!). اون یکی اینقدر قدیمی، صمیمی و دوست بود که بدونه "این که تَه سلینجر رو درآورده، دکتروف هم دوست داشت، بذار دکتروف بدم" یا بدونه "دکتر صدر رو دوست دارم"... و آخری، فراتر از پسر خاله، فراتر از رفیق، فراتر از دوست و فراتر از مَرد... فکر میکنید اون گوشی رو چه کسی میتونه داده باشه جز مهدی؟ (لینک و لینک و حتی لینک!)
پ.ن 1: بیست و هشت سالگی... باور کنید اصلا خوب نیست... اصلا!
پ.ن 2: در دروازه ی سی سالگی!
پ.ن 3: گوشی خفن داشتن چه حس قوی و خوبیه! به به!!! دمت گرم مهدی! :دی
پ.ن 4: میدونم دارید چشماتون رو تنگ میکنید مدل گوشی رو حدس بزنید، معرفی میکنم، احمر جونیور!
پ.ن 5: البته اون بالا یه بار لینک دادم، ولی اگه ندیدید، احمر اینه!
پ.ن 6: و البته ممنون از همه ی دوستان، آشنایان، همراهان، بستگان و حتی غریبه هایی که از سر عشق، علاقه، محبت، دوستی، ادب جَوگیری و حتی رنگ جماعت بودن، تولدم رو بهم تبریک گفتن و به یادم بودن! :دی
داستان یک شکست عشقی 2
که در واقع، اولین شکست عشقی ای هست که خوردم در این زمینه، اونم این بود که من عاشق خواننده ی زن آهنگ Desert Rose شده بودم، و بعد از دیدن کلیپش فهمیدم اون صدای زنونه ی مخملی جذاب...
این بود... خب چرا آخه؟ :|
اصلا بعد این جریانها بود که تصمیم گرفتم زمینه عاشقانه ام رو از موسیقی به سینما و تلویزیون تغییر بدم...
to be continued
:|
شک دارم کسی Desert Rose رو نشنیده باشه... ولی خب محض احتیاط...
Sting Feat. Cheb Mami - Desert Rose - Pop
برای آگاهی از چگونگی دانلود، بعد از باز کردن لینک روی علامتی که در این تصویر مشخص شده کلیک کنید.